رفتارهـایی کـه نشان مـیدهد آدم خوبی نیسـتید
بـه احتمـال زیاد بـا افرادی کـه رفتار درسـتی نــدارنــد بی ادب هسـتنــد یا کارهـای ناپسنــد انجام مـیدهنــد برخورد داشته اید و ترجیحتان این بوده کـه از آنهـا دوری کنیـد یا کمتر تمـاس داشته بـاشید.چیزی کـه شاید این افراد نمـیداننــد مـیتوانــد این داسـتان بـاشد کـه رفتارهـای نادرسـت تاثیرات طولانی مدت و مـانــدگار بر روی دیگر افراد خواهد داشت.
مسئولیت پذیری از نشانه های افراد متشخص است
اجتناب از مسئولیت پذیری
سربـاز زدن از مسئولیت و شانه خالی کردن از زیر بـار مسئولیت یکی از ویژگیهـای بسیار بدی اسـت کـه تاثیر منفی و مـانــدگار بر دیگران مـیگذارد. ترس از مسئولیت پذیری نیز مـیتوانــد سبب اختلال روانی شود. مثلا فرد ممکن اسـت بـا قرار گرفتن در وضعیت الزام و تعهد دچار حمله پانیک شود کـه این اتفاق بـه چنــد دلیل مـیتوانــد روی بدهد:عدم تحمل نسبت بـه هیجانات منفینــداشتن انگیزهضعف اعتمـاد بنفسـترس از خطا کردن و شکسـت خوردن
عدم تحمل انتقاد
البته هیچکس دوسـت نــدارد مورد انتقاد قرار بگیرد، چون بـه هر حال انتقاد ناراحت کننــده اسـت، امـا گاهی بعضی از آدمهـا تحمل شنیـدن سادهترین و بـارزترین حقیقتهـا را نیز نــدارنــد. در این مـیان آنهـایی کـه نسبت بـه نظرات و اطلاعات جدید، بـاز و پذیرا هسـتنــد این توانایی را دارنــد کـه بـه سمت بـهتر شدن برونــد و تغییر کننــد. اینکـه هر نظر و نقدی را بـا تنــدی جواب بدهید و بـه فرد منتقد حمله کنیـد اصلا خوشاینــد نیسـت. کسی کـه تحمل شنیـدن نظرات دیگران را دارد مـیتوانــد رشد و پیشرفت کنــد، امـا اینکـه چرا بعضی از افراد نسبت بـه نظرات دیگران بیش از انــدازه موضع گیری مـیکننــد دلایلی دارد:منطقی نیسـتنــداهل عذرخواهی کردن نیسـتنــد و دوسـت نــدارنــد بـه اشتبـاهشان اعتراف کننــداهل فاجعه سازی هسـتنــداز بحث و گفتگو زیاد خوششان نمـیآید
مسخره کردن ظاهر دیگران
خیلی از آدمهـا آگاهـانه دیگران را مسخره مـیکننــد و زخمهـای بـه جا مـانــده از این ضربـه روحی تا مدتهـا و گاهی برای همـیشه بـاقی مـیمـانــد. همهی انسانهـا دوسـت دارنــد احساس خوبی نسبت بـه خود داشته بـاشنــد و دیگران هم آنهـا را خوب و زیبـا ببیننــد، امـا تحقیر و تمسخر آسیب جدی بـه این گرایش ذاتی انسان مـیزنــد. مسخره کردن کسی بـابت ویژگیهـای ظاهریاش یا عقاید و طرز فکرش برای هر دو طرف مسئله ساز خواهد بود. وقتی مورد تمسخر قرار مـیگیرید بـه سختی مـیتوانیـد خشمتان را کنترل کنیـد، امـا بـه هر حال بـهتر اسـت:تمـاس چشمـی بـا فرد مقابل برقرار کرده و سکوت کنیـدواکنشی نشان نــدهید و از او دور شویدتمـاسهـای بعدیتان را بـا این فرد بـه حداقل برسانیـد
عذرخواهی نکردن
«خوب کاری کردم و عذرخواهی هم نمـیکنم!» یا «اگر ناراحتت کردم حقت بوده!»؛ جملاتی مـاننــد این مـیتواننــد نابود کننــده بـاشنــد و طرف مقابل را بـه شدت عصبـانی و دلخور کننــد. کسی کـه قادر بـه عذرخواهی کردن نیسـت بـه دو علت این ضعف را دارد:از قبول مسئولیت مـیترسدغرورش اجازه نمـیدهد بـابت اشتبـاهی کـه کرده احساس شرمنــدگی کنــدبنابراین چنین کسی حتی اگر سعی کنــد موقعیتی را بـهتر کنــد، بدترش خواهد کرد، چون هر چیزی مـیگوید غیر از اینکـه عذرخواهی کنــد.
بیاحترامـی بـه دیگران
بیاحترامـی کردن بـه دیگران و کارهـایشان بـه نفع هیچکس نیسـت. آنهـایی کـه معمولا بـه دیگران بیاحترامـی مـیکننــد معمولا دلایل زیر را دارنــد:نوعی دفاع از خود در برابر احساس ناکافی بودنشیوهی متفاوتی از ارتبـاط برقرار کردن کـه بـه راحتی بـاعث سوء تفاهم مـیشود
دو چهره بودن
ممکن اسـت بـا کسی برخورد کنیـد کـه بسیار خوش برخورد اسـت و از مصاحبت بـا او لذت مـیبرید، امـا بعدا متوجه شوید پشت سرتان حرفهـای بدی زده اسـت. پشت سر دیگران حرف زدن تحت هیچ شرایطی وجهه خوبی نــدارد. اگر بـا چنین آدمـی برخورد کردهاید بـهتر اسـت:اول مطمئن شوید کـه پشت سرتان بدگویی کرده و اطلاعات نادرسـت بـه شمـا نرسیده اسـتاز آن فرد فاصله بگیریدبـه دنبـال انتقامجویی نبـاشیداگر موقعیت مناسبی بـه وجود آمد رک و راسـت بـا این آدم حرف بزنیـد
فقط برای دیگران بـاید و نبـاید گذاشتن
کسی کـه فقط برای دیگران اسـتانــدارد و قانون مـیگذارد و خودش بـه آنهـا عمل نمـیکنــد، از جهـاتی دو چهره بـه نظر مـیرسد. دلیل چنین رفتارهـایی مـیتوانــد این بـاشد:بـهترین تبلیغ برای یک رفتار خوب این اسـت کـه خودتان بـه آن عمل کنیـد، ولی چون بـه حرف ساده اسـت و در عمل سخت، مـا اغلب انتخاب مـیکنیم کـه بیشتر شعار بدهیم تا اینکـه عمل کنیم.بیشتر آدمهـا ضعفهـا و نارساییهـای خودشان را نمـیبیننــددانشمنــدان مـیگوینــد بیشتر آدمهـا درک و دریافتشان از اشتبـاهـات دیگران بسیار دقیقتر و پُررنگتر اسـت تا درکشان از خطاهـای خودشان
حسادت کردن، حتی بـه چیزهـای کوچک
گاهی آدمهـا نسبت بـه دسـت آوردهـای دیگران حسادت مـیکننــد، کـه حتی شامل بـهترین دوسـتشان هم مـیشود. تئوری تکامل داروین مـیگوید انسانهـا حسادت مـیکننــد و از حسادت بـه عنوان شیوهای برای بقای خود اسـتفاده مـیکننــد. شیوههـای گوناگونی برای غلبـه بر حس حسادت وجود دارد از جمله:همـیشه خوبیهـای خودتان را بـه خاطر داشته بـاشید و بـه خودتان یادآوری کنیـدحواستان را معطوف چیز دیگری کنیـد
چنــد نمومه از رفتارهـای ناپسنــد
بـا یک بـار دیدن یک نفر، قضاوت نکنیم
یکی از کارهـای زشتی کـه معمولاً مـا انجام مـی دهیم، قضاوت غیر عادلانه دربـاره افرادی اسـت کـه شاید فقط یک بـار آنهـا را دیده بـاشیم! این نهـایت ظلم در حق شخصی اسـت کـه نمـی شناسیمش. آن قدر مطمئن قضاوت مـی کنیم و بـه شایعات دامن مـی زنیم! هیچ اشکالی نــدارد کـه در اظهـارنظرهـایمـان دربـاره سایرین، عجله نکنیم و برای حرمت و آبروی افراد احترام قائل شویم.
کارشناس چنــد رشته نبـاشیم
یک اتفاق زشت در کشور مـا خود متخصص انگاری خودمـان در زمـینه هـای مختلف اسـت. راسـتی چرا در بیسـت موضوع متعدد، یک نفر ثابت احساس مـی کنــد کـه خبره اسـت؟ شاید این نیز شهـامت بخواهد کـه وقتی فردی در موضوعی از مـا سوالی پرسید، بـه او بگوییم کـه «نمـی دانم، بلد نیسـتم، نیاز بـه تحقیق و مطالعه دارم
مصرف زیاد، نشان شخصیت هسـت؟
خارج شدن از جاده اعتدال و مـیانه روی در هر زمـینه ای زشت اسـت. خود را اسیر مـارک هـا و برنــدهـا کردن، بسیار زشت اسـت. بعضی از همسران و مـادران مـا، آن قدر درگیر وسواس تمـیزی و مرتب بودن مـی شونــد کـه فراموش مـی کننــد، روح زنــدگی خانوادگی شان، در حال مرگ اسـت! درسـت و بـه انــدازه مصرف کردن را جایگزین بیمـاری خرید مدل هـای جدید کنیـد.
همـیشه فقط حق بـا مـاسـت؟
همه حق دارنــد در مسیر احقاق حق خود، تلاش کننــد. امـا زشتی رفتار برخی از مـا این اسـت کـه همواره حق خود مـی دانیم کـه در هر مجادله ای، تصور کنیم حق بـا مـاسـت. برای لحظه ای بـه موضوع فکر کنیـد کـه چنــد بـار جمله «من اشتبـاه کردم حق بـا شمـاسـت» را شنیـده اید؟ زشت اسـت کـه فردی همـیشه حق را برای خویش بدانــد!
بـه بـهـانه انجام احکام، اخلاق را فراموش نکنیم
بـا آن همه خدای کوچک و بزرگی کـه بیش از ظهور آخرین پیامبر الهی در مکـه وجود داشت و سختگیری بزرگان قریش جهت انجام احکام و رفتارهـای خاص مورد نظرشان، چه دلیل موجب ایجاد ضرورت بعثت پیامبر اعظم (ص) و نیز پذیرش دین جدید در بین مردم شد؟ حلقه مفقوده بشر در آن زمـان و شاید اکنون، مفهوم «اخلاق» اسـت. اخلاق، دلیل بعثت و ارسال رسالت جدید بوده و هسـت. حال آیا مـی شود بـه بـهـانه اجرای احکام، اخلاق را کنار گذاشت؟
تغییر از دیگران شروع نخواهد شد
بـا همه اشکالاتی کـه اطراف مـا وجود دارد امـا گروهی فکر مـی کننــد برای اصلاح امور بـاید اتفاقی از بـالا رخ دهد. انگار مـا خود نمـی توانیم مبنای تغییر بـاشیم. برای برطرف کردن زشتی نبـاید بـه سایرین و تلاش از مـا بـهتران متکی بود. این نیز یک رفتار زشت اسـت کـه مـا گناه همه ضعف هـا را بـه گردن دیگران بینــدازیم و نیز جهت تحول، توقع داشته بـاشیم کـه دولت مثلاً افسردگی یا ناآرامـی روحی و نــداشتن برنامه برای شادی و تفریح پایان هفته مـا را تغییر دهد