نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
کتـاب نامه بـه کودکی که هرگز زاده نشـد بسیار پر محتواسـت . این کتـاب را بـاید چندین و چندبـار خواند . نامه بـه کودکی که هرگز زاده نشـد (Letter To A Child Never Born) فریادی اسـت از خشم نسبت بـه آنچه بر سر بشر آمده اسـت ، در عین حال از عشق مادر شـدن نیز میگوید . کتـاب کوچکی که از نخسـتین سطر تـا انتها سرشار از احساس شادی ، ترس ، مهربـانی ، یأس ، خشم ، امید ، افسردگـی و اضطراب اسـت . گاهی خواندن این کتاب دیدگاه آدمی را به زندگی و فلسفه اش عوض می کند . این کتاب را باید سطر به سطر خواند و روی جملاتش تمرکز داشت و روی آنها بدون هرگونه تعصبی ، تامل کرد . در ادامه کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد + دانلود رایگان را برای شما عزیزان به اشتراک گذاشته ایم .
خلاصه و نقد کتاب
ماجرای این کتـاب بـه زندگـی زنی می پردازد که بـا داشتن رابطهای موقت بـا مردی که زمانی او را دوسـت داشته اسـت ، بـاردار می شـود . بـا وجود عدم رضایت مرد برای نگهداشتن جنین ، زن تصمیم می گـیرد تـا مادر شـدن را تجربـه کند . این جنین ناخواسـته زندگـی زن را کاملا دگرگون می کند. بـه لحاظ شغلی او را در موقعیت خطرناکی قرار می دهد که امکان بیکار شـدنش را ایجاد می کند . بـه لحاظ عاطفی شاهد احساسات ضد و نقیضی در وجودش خواهد بود . این جنین اما بـه یکبـاره بـا تمام جسم و روح زن پیوند خورده اسـت . میل بـه داشتن فرزندی که مشکلات فراوانی بـه دنبـال دارد ، در ذهن و ضمیر زن ریشه کرده اسـت . این جنین همهی آمال و آرزوی زن می شـود تـا بـا داشتنش اهداف تـازهای در زندگـی ایجاد نماید .
اوریانا فالاچـی یک تقابل جذاب و صریح در کتـاب نمایش می دهد . جایی که کودک هنوز پا بـه این دنیا نگذاشته ولی قدرت آگاهی و تصمیم گـیری دارد . فالاچـی در کل کتـاب مخاطبـان (بـه ویژه زنان) را وادار می کند که از خود سوالاتی دربـاره فلسفه زندگـی بکنند . سوالاتی نظیر ” اگر زندگـی شکنجه اسـت ، پس چرا آن را بپذیریم ؟ اصلا چرا بـاید نسل انسان وجود داشته بـاشـد ؟ هدف از وجود داشتن انتظار کشیدن برای مرگ اسـت . در نهایت پاسخی که بـه این سوالات داده می شـود را بـه عهده همان کودکی که زاده نشـده می گذارد !
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد + دانلود رایگان
برشی از کتـاب
پدرت برای بـار دوم تماس گرفت . صدایش میلرزید . میخواسـت مطمئن شـود که دکتر حاملگـیام را تأیید کرده اسـت یا نه . بـه او گفتم که حامله هسـتم . دوبـاره از من پرسید : «کی کار را تمام میکنم؟» من هم برای بـار دوم تلفن را رویش قطع کردم ، بدون اینکه بـه حرفهایش گوش کنم . چـیزی که نمیفهمم این اسـت که چرا وقتی زنی اعلام میکند که قانونی حامله شـده اسـت همه برایش جشن میگـیرند و اگر پاکتی بـه دسـت داشته بـاشـد ، آن را برایش حمل میکنند و از او التماس میکنند که کارهای سنگـین و سخت انجام ندهد و کاملاً اسـتراحت کند . چه خوب ، تبریک میگوییم ، بیایید اینجا بنشینید ، اسـتراحت کنید. اما وقتی میفهمند من حاملهام ، سرد و ساکت میشـوند یا راجع بـه سقط حرف میزنند .
من این را دسیسه مینامم ؛ نقشهای برای جداییِ من و تو از یکدیگر . لحظاتی هم هسـت که احساس نگرانی میکنم ، چه کسی پیروز خواهد شـد ؟ ما یا آنها که میخواهند من و فرزندم را از هم جدا سازند . شاید این افکار بعد از تلفن پدرت ، سراغم آمده بـاشـد ، افکار تلخی که امید داشتم آنها را فراموش کنم و زخمهایی که فکر میکردم بر آنها غلبـه کردهام بـا تلفن پدرت تشـدید شـدند . جراحتهایی که از گذشته بر روحِ من مانده بود و معنای عشق را برایم مبـهم نموده بودند . جراحتهایم التیام یافتهاند و جای زخمها بـهزحمت قابل مشاهده اسـت ، اما همان یک تلفن کافی اسـت تـا دوبـاره دردناک شـوند . مثل دردهای کهنه که بـه مرور زمان تغییر میکنند .
برای دانلود کتـاب نامه بـه کودکی که هرگز زاده نشـد بر روی لینک زیر کلیک کنید.
نامه بـه کودکی که هرگز زاده نشـد
مطالب بیشتر